رهامرهام، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 25 روز سن داره

unforgettable moments

نقاشي هاي توي مدرسه

سلام عشق من ! اول ميخواستم  بگم كه توي همين چند جلسه شطرنج  كه رفتي خيلي پيشرفت كردي و تمرين هات رو خوب حل ميكني . ديروز جلسه اوليا و مربيان مدرسه بود كه رفتم و كارهاي تو رو توي مدرسه ديدم نقاشي هات و كتابهات رو كه حل كرده بودي . يا كاردستي هاي گروهي كه انجام داده بودين : عاشق اون راه پله هستم كه بيرون از ساختمون هست ! عاشق اون گوسفند هستم كه سه تا پاداره ! عاشق اون پل هوايي هستم كه آدمها دارن از روش پرت ميشن ! عاشق شلوار خودم هستم كه يك لنگش با آستين بلوزم ست هست !‌ عاشقتم كه عاشق كارتون باب اسفنجي هستي : عاشق دستات هستم كه اگه داريم ميريم مد...
29 دی 1393

كارنامه پيش دبستان...

سلام عشق من تا ديروز  به اين  حد درك نكرده بودم  كه نمره هاي بچه تا اين حد روي پدر يا مادر تاثير داره ! ديروز كه ديدم بيشتر  گزينه ها رو خيلي خوب  گرفتي خوشحال شدم . هرچند كه شايد هنوز درسهاي مهمي نداري ولي خب درحد توانايي  خودت هست ديگه ... اين كارنامه تو در اين چهار ماه ... ...
29 دی 1393

نقاشي

سلام  عشق من !‌ اين نقاشي رو ديروز بهم دادي . البته چهارشنبه يه نقاشي كشيدي كه خيلي قشنگ بود يادم رفت بيارمش . شنبه ميارم .  سرم درد ميكنه ...!  دوست دارم ... ...
25 دی 1393

نمره خوب

سلام عشق من ! ديروز كه از مدرسه اومدي كارنامه ترم اول كلاس زبانت رو بهم دادي . خدا رو شكر كه نمره كامل گرفتي . رهام جون ببخشيد كه همش بد اخلاقي ميكنم و گاهي سرت داد ميزنم . اينها همش براي اين هست كه  تو درس بخوني . آخه نميدونم چرا تو علاقه اي به درس نشون نميدي ؟!! همش دوست داري بازي كني . شايد هم اين مشكل من هست كه ميخوام تو زود همه چيز رو ياد بگيري !     ...
16 دی 1393

اولين جلسه كلاس شطرنج

سلام عشق من !‌ ديروز اولين جلسه كلاس شطرنج  تو بود . ساعت 07:30  غروب تا  ساعت 9 شب !‌ وقتي اومدم دنبالت ، استادت گفت كه خيلي خوب بودي و پر انرژي ! بدون استراحت يكسره ياد گرفتي ! خب ايكاش از تابستون مي بردمت . خب اميدوارم كه خوشت بياد و ادامه بدي .... ...
15 دی 1393

كلاس شطرنج

سلام عشق من ! چند روزه كه توي فكرم افتاده بفرستمت كلاس شطرنج . چون ميدونم كه خيلي به جنگ و سرباز و اين طور چيزها علاقه داري يه كم برات تعريف كردم كه شطرنج چيه  خوشت اومد . اين رو هم بگم كه من هميشه از شطرنج متنفربودم و هستم ولي خب شايد تو دوست داشته باشي . حالا تا يه نيم ساعت ديگه زنگ ميزنم ميپرسم . فقط  تنها مشكلم اين هست كه كي و چطور بايد بري يا كي تو رو ببره روزهاي زوج كه كلاس زبان داري . الان توي كلاس زبان نشستي ...
13 دی 1393

نقاشي

سلام عشق من !‌ امروز و ديروز مدرسه نرفتي . چون واكسن زدي  . همش ميگي دستم درد ميكنه !‌  . توي خونه هي دستت رو كج نگه داشتي  ولي بعد يادت ميره ، تا من نگاهت ميكنم  دوباره كج نگه ميداري ميگي آخ آخ درد ميكنه مامان نميتونم فردا برم مدرسه ! اين نقاشي رو پريروز بهم دادي . توي مدرسه برام كشيدي : عاشق تو و نقاشي هات هستم . مخصوصا وقتي كه روي اونها مينويسي roham  و به قول خودت يه heart  {قلب} هم برام ميكشي . ...
10 دی 1393

واكسن ...

سلام عشق من !‌ امروز زودتر كارم رو انجام دادم و جيم زدم رفتم اداره آموزش و پرورش . انگار كه من هميشه بايد كارم گره بخوره . مسئولش گفت كه براي سال اينده مجوز آموزشگاه براي ناحيه يك داده نميشه . فقط دبستان و پيش دبستاني حالا دارم به اين موضوع فكر ميكنم  كه البته  سرمايه بشتري ميخواد . نميدونم شايد هم اين جمله درست باشه كه هرچيزي كه اتفاق مي افتد به نفع ماست .  شايد هم قسمت اين باشه كه  برم توي كار پيش دبستان  ! ميترسم  همينطوري  پيش برم يكدفعه دانشگاه تاسيس كنم !!!    خب بگذريم . بعدش با مامان اومديم دنبال تو و رفتيم مركز بهداشت كه بپرسم براي واكسن كي بايد ت...
8 دی 1393

اولين تجربه با همكلاسي ها !

سلام عشق من ! امروز ، از طرف مدرسه شما رو بردن براي ديدن يك نمايش عروسكي . اولين باري بود كه با همكلاسي هات رفتي جايي . سوار  ميني بوس كه شدي برام دست تكون دادي و من هم باهات خداحافظي كردم . اومدم دنبالت بهم گفتي : داشتم باهات باي باي ميكردم ، گريه ام گرفت !‌  راستش رو بخواي من هم گريه ام گرفته بود .... الهي من براي دلت بميرم . اين هم عكس تو موقع رفتن ! ...
6 دی 1393
1